حال که به گذشته می نگرم میبینم چه قدر زود دیر می شود
بین امروز من و دیروزم چه گودال وسیعی است که من نمی دانم
گودال را با چه پر کنم
آیا با خیال تو یا با خیال خود
تویی که نمی دانم که هستی و شاید حال نمی دانم
تویی که می دانستم که بودی و باز به آن اهمیتی ندادم
کاش زمان می ایستاد و من آن را می بردم به بیست سالگی ام
تا خود سرنوشتی دلخواه بسازم.
سحر 88.7.10
سلام خسته نباشید اومدم بگم که یک سری ادم نامرد دارن با ایمیل های ما پیام های سیاسی و منافقین رو پخش میکنن
رفیق خواستم بگم ایمیلتو از سایت بردار و کد ورودشو عوض کن خواستم بهت خبر بدم موفق باشی
راستی یه سری به وبلاگ منم بزن . ولی نظر یادت نره
امر شما اجرایی شد.
درود و بدرود
ممنون از شما
delam mikhad baraye hameye postat nazar bezaram ama rastesh unghadr khastam ke nemitounam beshinam.bashe vase 1shanbe ke tatilamo sare kar nemiram;)hamashun aliyan