پریدن از این ارتفاع که ترس ندارد
چشم هایت را ببند و
هوا را در آغوش بگیر
اندوه این سال ها را به خاطر بسپار و
غروبی که بر ویرانه های زمین رژه می رود
پریدن از این ارتفاع که ترس ندارد
ما دنیا را
افتادن همیشگی برگ ها دیده ایم و
چر خیدن بیهوده مدارهایی بربالای سر
ما دنیا را
سوتی های سیامک خندیدیم و
دلتنگی را
زیر بارانی مسخره به گریه درآمدیم
ما دنیا را
چیزی جز سطرهایی دری وری نفهمیدیم
پریدن از این ارتفاع که ترس ندارد
مرگ شکل زیبای زندگی است.
پ.ن: شعر از استاد یاسین نمک چیان
salam webloget kheyli zibast
مستر بین در نقش های مختلف(عکس)
..........................
darham2010.blogsky.com
مرگ...............
سحر جونم آهنگه بغضه مهدی سرچشمه
سلام مهربون
مرگ زیباترین شکل زندگی است چرا که نابودی نیست
پایدار باشی - در انتظار حضورت
من فکر میکنم الان به فکر زندگی باشم بهتره. مرگ نوبتش که بشه خودش میاد. و اگه خوب زندگی کرده باشم فرصت انتخاب نوع مرگ هم بهم داده میشه. مثلا به فکر یه عالمه هویج باشم. :-)
بقا رو بیشتر از مرگ دوست دارم !
کمدی سیاه و سفید
شایدم دوستی کلاغ و مزرعه دار....
من همیشه از ارتفاع می ترسیدم !
سلام مهربون[گل]
سرو نازی است که شاداب تر از صبح بهار
قد بر افراشته از سینه دشت
سرخوش از باده تنهایی خویش
من در اندیشه که این سرو بلند
وینهمه تازگی و شادابی
در بیابانی دور که نروید جز خار
که نتوفد جز باد که نجنبد نفسی از نفسی ...
خنده ای می رسد از سنگ به گوش!.....
به روزم و در انتظار حضور مهربانتان
سحر مهربونم
یادمه یه زمانی اونقدر از زندگی و زندگی کردن متنفر بوودم که هرکسی ازم میپرسید که بهار آرزوت چیه بدون درنگ میگفتم مرگ !
اما کم کم به خودم اومدم ، هر چند که حالا هم دل خوشی از زندگی ندارم اما حد اقل دیگه بزرگترین آرزوم مرگ نیست ...
وبلاگت یه جورایی بهم آرامش میده ...! نه این که بخوام جلوی خودت تعریف کنم اما وقتی میام اینجا حس خیلی خوبی بهم دست میده که حتما به خاطر وجود گرم نوسنده ی محشریه که داره ...
از ته قلبم و اعماق وجودم واست آرزوی سعادت ، خوشبختی و سر بلندی میکنم و روزی رو میبینم که تو یکی از موفق ترین موفق ها هستی ...
بهاری باشی گلم (بوس بووس بوووس بووووس ... )
ممنون عزیزم. خیلی به من لطف داری. اگه این وبلاگ خوبه چون خواننده های خوب و عزیزی مثل تو داره. خیلی دوست دارم. بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
شیطان عاشق خدا بود ...می خواست تنها عاشقش باشد ...فریاد زد ...خدا نفهمید ! . . .
خدا بزرگ بود ...می خواست عاشقی کند ...آدم را آفرید! . . .
سالها پیش آدم خدا را از یاد برد ...آدم عاشق شیطان شد !
این وسط
خدا تنها ماند ...به همین سادگی... !
خواهش میکنم
موفق باشی
نشنیده بودم اما واقعا جالب بود
سلام و خداحافظ سحر جان. پریدن از ارتفاع برای من ترسی نداشت. وبلاگ من تاریخ مصرفش تموم شد و امیدوارم دراین مدت از نوشته هام لذت برده باشی. برات زندگی شاد و همراه با خوش شانسی رو آرزو میکنم.
خیلی قشنگ بود ...
ممنون.
عالی بود.